جیرجیرک

January 05, 2007

Just a moment please!

از ماه دسامبر یک سری کارت هدیه به بانکم که جزو بهترین بانک های کانادا هم به حساب می آید ، سفارش دادم.دسامبر داشت به آخر می رسید و خبری از حسنک نبود که نبود.از اون جایی که دست به پیگیری خوبی دارم چند بار تلفن زدم و هر دفعه یک نفر با لهجۀ هندی، مودبانه تر از قبل کار را به چراغ نفتی حوالت داد.آخر سر بنا به توصیۀ دوستی کار را به رئیس کل کشاندم و بعد ار 45 دقیقه ظاهرا این طور شد که هیچ عمل بانکی از روز اول انجام نشده و فقط من سر کار رفته بودم .بعد کلی چانه زدن که من این کارت ها را لازم داشتم تا به عنوان کادو ازشون استفاده کنم، به جای اون تاخیر،یک کارت اعتباری جدید به من دادند که ظاهرا چندین نوع بیمه جور وا جور روش داشت.بماند که چه چیز هایی روی این بیمه ها به گردن شما می افته و در واقع باید خیلی مراقب بود و کلمه شیرین بعله را به هیچ عنوان بدون فکر به زبان جار ی نکرد. خلاصه هنوز در حال حرص و جوش بودم که این ایمیل را از دوستی دریافت کردم.چند دقیقه ایی وقت می گیره ولی ارزشش را داره و به زبانی خنده دار، به بیانی حقیقتی می پردازه که طرف صحبتش ادمایی هستن که در اجتماع ماشینی امروز زندگی می کنن

1 Comments:

Post a Comment

<< Home