جیرجیرک

June 18, 2006

گل ها

باز هم دوربین به دست رفتم به شکار باقی موندۀ گل ها.تقریبا اکثر رزها توی گرما سوختن با این حال هنوز میشه گوشه و کنار چند تایی شونو پیدا کرد.البته لیلیوم های قشنگی پیدا کردم که توی سایۀ دیوار یه خونه قدیمی خودنمایی می کردن.یاد باغچۀ قشنگمون افتادم که توی اسفند غرق گل بود.گلایول،میخک،میمون ،بنفشه و رز های رنگارنگ و گل های محمدی و بوته های بزرگ محبوبه شب که تو شب های نیمه گرم جنوب و وقتی داشتیم به استقبال بهار می رفتیم، میشد از بوشون مست شد. یاد روزایی افتادم که حیاط را اب پاشی می کردم و دفتر ودستک تست کنکور را روی میز پینگ پونگ پهن می کردم و با صدای جیر جیر ک ها، زیر اسمون خوش رنگ اخرین روزهای اسفند و با عطر خوش یاس و محبوبه شب،تند و تند تست میزدم. با گرم شدن هوا،تنها چیزی که توی اون هوای داغ دوام میاورد شاهپسند ها بودن و گل های ناز که مادربزگم همیشه منو به اونها تشبیه می کرد.گل های نازی که تو آفتاب داغ پنجه میزدن و همه جا غرق رنگ می کردن. این جا تمام این گلها با قیمت های گرون تو گل فروشی ها فروخته میشن ولی به جاش گلی مثل لیلیوم را توی باغچه ها میشه به وفور دید.دوست دارم اون روزها برگردن و من دوباره شیلنگ به دست ساعتها تو اون باغ کوچولوی قشنگ به آب پاشی و باغبونی مشغول بشم.دلم برای تاکی که مادربزگم با دست خودش کاشته بود،درخت شیشه شور و درخت های نارنج و پرتقالمون تنگ شد گرچه اامروز نه باغی مونده نه مادربزرگ عزیزم پیش ماست و من فر سنگ ها از همه چی دور موندم .امروزمن موندم و گلهای لیلیوم قرمز،زرد و نارنجی

1 Comments:

  • می دونین خانم ... جیرجیرک خانم!من هم بعضی وقتها دلم هوای اون حیاط بزرگ و بوی خوش خاک نم خورده بعد از آب پاشی، پهن کردن فرش توی ایوان خونه مادر بزرگ و خیلی چیزهای غیرقابل برگشت رو می کنه

    By Blogger babak, at 5:35 AM  

Post a Comment

<< Home